بسم الله الرحمن الرحیم
سوم راهنمایی بودم..همه توی حیاط دور هم نشسته بودیم و متناسب سنمان حرفهای
مسخره می زدیم..هرکس می گفت که توی فکرش تا چند سالگی عمر میکند..
یعنی چند سالگی می میرد..
نوبت به من رسید..من گفتم : فکر میکنم تا 25 سالگی زندگی میکنم...
آن روز چقدر عدد25 برایم دور و دست نیافتنی بود..
و حالا..امروز.. من..ضحی..25 ساله شده ام..چقدر سخت است باور اینکه گام به گام به
مرگ نزدیک تر می شوم..مطابق فرموده ی مولا امیرالمومنین علیه السلام...
* آه..مِن قِلّت الزّاد و طول الطریق و بُعدِ السفر و عظیمِ المَورِد...
سوم راهنمایی بودم..همه توی حیاط دور هم نشسته بودیم و متناسب سنمان حرفهای
مسخره می زدیم..هرکس می گفت که توی فکرش تا چند سالگی عمر میکند..
یعنی چند سالگی می میرد..
نوبت به من رسید..من گفتم : فکر میکنم تا 25 سالگی زندگی میکنم...
آن روز چقدر عدد25 برایم دور و دست نیافتنی بود..
و حالا..امروز.. من..ضحی..25 ساله شده ام..چقدر سخت است باور اینکه گام به گام به
مرگ نزدیک تر می شوم..مطابق فرموده ی مولا امیرالمومنین علیه السلام...
* آه..مِن قِلّت الزّاد و طول الطریق و بُعدِ السفر و عظیمِ المَورِد...
- شنبه ۲۰ شهریور ۹۵ , ۱۲:۲۱